آمار مطالب

کل مطالب : 1892
کل نظرات : 71

آمار کاربران

افراد آنلاین : 1
تعداد اعضا : 1

کاربران آنلاین


آمار بازدید

بازدید امروز : 3160
باردید دیروز : 1524
بازدید هفته : 10953
بازدید ماه : 13973
بازدید سال : 204381
بازدید کلی : 529079
تبلیغات
<-Text2->
نویسنده : سید محمد سیداصیل
تاریخ : جمعه 31 ارديبهشت 1395
نظرات

نمی دانم دست یا پا ؛ ولی می گفت گیر است

شاید هم هر دو را می گفت.حالا ماندم کدامشان گیرتر بود ؟

آن چیزی که پایش بود یا این چیزی که سرم بود ؟

به هر حال احساس می کردم که پای او بیشتر گیر است تا دست و پای من .

البته از شما چه پنهان ، چادرم هم گیر هست

چشم های هرزه در تاروپودش گیر می کند…

منبع:http://alisghar-saadatpour.mihanblog.com

تعداد بازدید از این مطلب: 717
موضوعات مرتبط: مذهبی , تلنگر , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نویسنده : سید محمد سیداصیل
تاریخ : جمعه 17 ارديبهشت 1395
نظرات

هنگام سپيده دم خروس سحري

داني که چرا همي کند نوحه گري!؟

يعني که نمودند در آيينه صبح

کز عمر شبي گذشت و تو بي خبري!

 

تعداد بازدید از این مطلب: 574
موضوعات مرتبط: عکس , تلنگر , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نویسنده : سید محمد سیداصیل
تاریخ : پنج شنبه 2 ارديبهشت 1395
نظرات

تفاوت عشق و ازدواج...

یک روز پدر بزرگم برام یه کتاب دست نویس آورد، کتابی بسیار گرون قیمت  و با ارزش. وقتی به من داد، تاکید کرد که این کتاب مال توئه مال خود خودته، و من از تعجب شاخ در آورده بودم که چرا باید چنین هدیه با ارزشی رو بی هیچ مناسبتی به من بده. من اون کتاب رو گرفتم و یه جایی پنهونش کردم!چند روز بعدش به من گفت کتابت رو خوندی ؟ گفتم نه، وقتی ازم پرسید چرا گفتم گذاشتم سر فرصت بخونمش، لبخندی زد و رفت.

تعداد بازدید از این مطلب: 704
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نویسنده : سید محمد سیداصیل
تاریخ : سه شنبه 24 فروردين 1395
نظرات

بالا رفتن سن حتمی است....

امــا

اینکه روح تو پیر شود

بستگی به خودت دارد ... !

زﻧﺪﮔﯽ ﺭﺍ ﻭﺭﻕ ﺑﺰﻥ ...

ﺍﺳﺘﮑﺎﻥ ﭼﺎﯼ ﺭﺍ

ﺑﻪ ﺳﻼﻣﺘﯽ ﻧﻔﺲ ﮐﺸﯿﺪﻧﺖ ﺑﻨﻮﺵ ...

ﻣﺒﺎﺩﺍ ! ﻣبادا ...

ﺯﻧﺪﮔـــے ﺭﺍ

ﺩﺳﺖ ﻧﺨﻮﺭﺩﻩ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﺮﮒ ﺑﮕﺬﺍﺭﯼ

پایان آدمیزاد

نه از دست دادن معشوق است

نه رفتن یار

نه تنهایی...

هیچکدام پایان آدمی نیست!

آدمی آن هنگام تمام میشود که دلش پیر شود

تعداد بازدید از این مطلب: 808
موضوعات مرتبط: تلنگر , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نویسنده : سید محمد سیداصیل
تاریخ : دو شنبه 10 اسفند 1394
نظرات

چه آسان تماشاگر سبقت ثانیه هاییم و به عبورشان میخندیم ، 

چه آسان لحظه ها را به کام هم تلخ میکنیم 

و چه ارزان به اخمی می فروشیم لذّت با هم بودن را ... 

و چه زود دیر می شود و نمی دانیم که شاید فردایی نباشد.

تعداد بازدید از این مطلب: 731
موضوعات مرتبط: تلنگر , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نویسنده : سید محمد سیداصیل
تاریخ : دو شنبه 12 بهمن 1394
نظرات

یکی از علما چند شب در هیأتی منبر رفت. شب آخر، پاکت چند شبی را که منبر رفته بود از صاحب مجلس گرفت. شخصی جلوی عالم را گرفت و گفت: «حاج آقا! بی‌زحمت یک دعا در گوش من بخوانید». آن عالم دعا را خواند. بعد آن شخص گفت: «آقا! من را حلال کنید». حاج آقا گفت: «حلالت کردم». چند دقیقه بعد آن عالم رفت تا برای خانه‌اش خرید کند. وقتی خواست پول اجناس را به صاحب مغازه بدهد، دست کرد داخل جیبش و دید ای داد بی‌داد! خبری از پول و پاکت نیست. عالم به لهجه ترکی گفت: «ددم وای! حلالش هم کرده‌ام».

تعداد بازدید از این مطلب: 674
موضوعات مرتبط: تلنگر , ادبیات , داستان , ,
|
امتیاز مطلب : 3
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1


نویسنده : سید محمد سیداصیل
تاریخ : یک شنبه 6 دی 1394
نظرات

 

گفت: حاج آقا! من شنیده ام اگر انسان در نماز متوجه شود که کسی در حال دزدیدن کفش اوست می تواند نماز را بشکند و برود کفشش را بگیرد؛  درست است حاج آقا؟!

شیخ گفت: درست است آقا.
نمازی که در آن حواست به کف
شت است، اصلاً باید شکست!

تعداد بازدید از این مطلب: 699
موضوعات مرتبط: مذهبی , تلنگر , ,
|
امتیاز مطلب : 4
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1


نویسنده : سید محمد سیداصیل
تاریخ : یک شنبه 6 دی 1394
نظرات

من اگر به ده سال پیش برمیگشتم ...

من اگر به ده سال پیش برمیگشتم کاری میکردم که ده سال بعد افسوس سالهای گذشته خود را نخورم

آری، شاید بهتر زندگی میکردم

عاقلانه ترعاشق میشدم

عاشقانه تر زندگی میکردم

بیشتر یاری می رساندم

اطرافیانم را نگران نمی کردم

نصیحت و مشورت بیشتری می گرفتم

 کمتر اشتباه میکردم

حساب لحظات عمر را بیشتر می داشتم 

لطفا به ادامه مطلب بروید

تعداد بازدید از این مطلب: 679
موضوعات مرتبط: تلنگر , ,
|
امتیاز مطلب : 3
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1


...
نویسنده : سید محمد سیداصیل
تاریخ : جمعه 20 آذر 1394
نظرات

عازم يک سفرم ، سفری دور به جايی نزديک

سفری از خود من تا به خودم

مدتی هست نگاهم به تماشای خداست

و اميدم به خداوندی اوست …

تعداد بازدید از این مطلب: 765
موضوعات مرتبط: تلنگر , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نویسنده : سید محمد سیداصیل
تاریخ : پنج شنبه 28 آبان 1394
نظرات

 برمزار مردگان خویش نالیدن چه سود؟

زنده را تا زنده است باید به فریادش رسید

ورنه بر مزارش آب پاشیدن چه سود؟

گر نرفتی خانه اش تا زنده بود

خانه صاحب عزا خوابیدن چه سود؟

گر نپرسی حال من تا زنده ام

گریه و زاری و نالیدن چه سود؟

زنده را در زندگی قدرش بدان

ورنه مشکی از برای مرده پوشیدن چه سود؟

گر نکردی یاد من تا زنده ام

سنگ مرمر روی قبرم وانهادن ها چه سود؟

.

.

.

می رسد روزی که بی هم می شویم

یک به یک از جمع هم کم می شویم

می رسد روزی که ما در خاطرات 

موجب خندیدن و غم می شویم

تعداد بازدید از این مطلب: 637
موضوعات مرتبط: تلنگر , ادبیات , شعر , ,
|
امتیاز مطلب : 2
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1


نویسنده : سید محمد سیداصیل
تاریخ : پنج شنبه 28 آبان 1394
نظرات

چه ساده در میان خنده های دیگران با گریه های خود به دنیا می آییم واذان در گوشمان میخوانند و بعد در میان گریه های دیگران از این دنیا میرویم و نماز برایمان میخوانند و در این میان معمایی میسازم به نام زندگی آن هم چقدر کوتاه

به فاصله اذان تا نماز 

تعداد بازدید از این مطلب: 509
موضوعات مرتبط: تلنگر , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نویسنده : سید محمد سیداصیل
تاریخ : یک شنبه 10 آبان 1394
نظرات

ماشین اسپرت

مردجوانی آخرین روزهای دانشگاه راسپری میکردوبه زودی فارغ التحصیل می شد.

چندماه بودکه یک اتومبیل اسپرت بسیارزیباچشمش راگرفته بود.ازآنجایی که میدانست پدرش به راحتی قدرت خریدآن ماشین راداردبه اوگفت: داشتن این اتومبیل همه ی آرزوی اوست.

بانزدیک شده روز فارغ التحصیلی مردجوان دائمابه دنبال علایمی حاکی ازخریدماشین بود.

بالاخره درصبح روزفارغ التحصیلی پدراورابه اتاق خودفراخواندوبه اوگفت:که چقدرازداشتن چنین فرزندی به خودمی بالدوچقدراورادوست دارد.سپس هدیه ای راکه بسیارزیباپیچیده بودبه دست اوداد.

مردجوان,کنجکاووالبته بانوعی احساس ناامیدی هدیه راکه یک جلدکتاب چرمی دوست داشتنی بودبازکرد.

بادیدن هدیه مردجوان ازکوره دررفت صدایش رابلندکردوباعصبانیت گفت:بااین همه پولی که داری فقط یک کتاب به من میدهی؟

تعداد بازدید از این مطلب: 621
موضوعات مرتبط: تلنگر , ادبیات , داستان , ,
|
امتیاز مطلب : 2
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1


نویسنده : سید محمد سیداصیل
تاریخ : یک شنبه 9 آبان 1394
نظرات

چو وا نمی کنی گره ای ، خود گره مباش

 

ابرو گشاده باش ، اگر دستت گشاده نیست
 

 

همه به دیدن دریا میروند وچقدر دلش میگیرد ساحل

تعداد بازدید از این مطلب: 573
موضوعات مرتبط: تلنگر , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نویسنده : سید محمد سیداصیل
تاریخ : شنبه 9 آبان 1394
نظرات

تعداد بازدید از این مطلب: 676
موضوعات مرتبط: مذهبی , عکس , تلنگر , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نویسنده : سید محمد سیداصیل
تاریخ : یک شنبه 22 شهريور 1394
نظرات

 

مرحوم آیت الله بهجت(ره) یکی عارفان بزرگ زمان بودند

روزی به ایشان گفتند :

کتابی در زمینه اخلاق معرفی کنید

فرمودند:

لازم نیست یک کتاب باشد یک کلمه کافیست که بدانی :

“خدا می بیند” 

  

تعداد بازدید از این مطلب: 832
موضوعات مرتبط: مذهبی , تلنگر , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نویسنده : سید محمد سیداصیل
تاریخ : سه شنبه 10 شهريور 1394
نظرات

دخترک گریه می‌کرد...

پرسیدم اتفاقی افتاده؟!

گفت: "طلبکار اومده بود خونمون. هر چی گریه کردم که یکم دیگه به بابام مهلت بده گفت نه! منم ناراحت شدم و فحشش دادم! اونم گفت پدرتو درمیارم!" بعدش با مامور اومدن بابامو بردن بازداشتگاه  

موهایش را نوازش کردم و گفتم:

نگران نباش خانوم کوچولو،

پدرتو درمیارم !!!

تعداد بازدید از این مطلب: 595
موضوعات مرتبط: تلنگر , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نویسنده : سید محمد سیداصیل
تاریخ : سه شنبه 10 شهريور 1394
نظرات

به نام خدایی که عبدِ غیر او شدن اوج ِ ذلت است...

 

چشم‌های مرد صدای گاو و گوسفند می‌داد،

بس که هر روز می‌بردشان چرا  

 

صدای اذون که اومد، گفتم نمازم بمونه برا بعد، فعلا دستم بنده،

خداییش به منم میگن بنده؟!

تعداد بازدید از این مطلب: 428
برچسب‌ها: تلنگر , استغفرالله ,
موضوعات مرتبط: تلنگر , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نویسنده : سید محمد سیداصیل
تاریخ : شنبه 3 مرداد 1394
نظرات

تعداد بازدید از این مطلب: 549
موضوعات مرتبط: مذهبی , عکس , تلنگر , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نویسنده : سید محمد سیداصیل
تاریخ : شنبه 3 مرداد 1394
نظرات

تعداد بازدید از این مطلب: 1773
موضوعات مرتبط: مذهبی , تلنگر , ادبیات , شعر , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نویسنده : سید محمد سیداصیل
تاریخ : چهار شنبه 17 تير 1394
نظرات
14_26.jpg

خود شما وقتي يک چاي تلخ مقابلتان ميگذارند چه ميکنيد؟

با يکي دو حبه قند آن را شيرين ميکنيد و نوشيدنش را بر خود گوارا ميسازيد.

سختي هاي زندگي مثل همان چاي تلخ است و نعمت هاي الهي درست شبيه همان حبه هاي قند و از آنجا که زندگي انسان بي رنج و مرارت نميتواند باشد خداوند توصيه ميکند نعمت هاي مرا به ياد بياوريد.

منبع: شمیم

تعداد بازدید از این مطلب: 609
موضوعات مرتبط: مذهبی , تلنگر , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نویسنده : سید محمد سیداصیل
تاریخ : دو شنبه 3 فروردين 1394
نظرات

 چهار چيزرا در زندگيت نشكن

اعتماد , قول , رابطه و قلب ...

" اينها كه مي شكنندصدا ندارند ولي درد زيادی دارند "

لحظات شادي خدا را ستايش کن، 

لحظات سختي خدا را جستجو کن،  

لحظات آرامش خدا را مناجات کن، 

لحظات دردآور به خدا اعتماد کن،  

ودر تمام لحظات خدا را شکر کن.

jokar آواتار ها jokar آواتار ها

تعداد بازدید از این مطلب: 636
موضوعات مرتبط: مذهبی , تلنگر , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نویسنده : سید محمد سیداصیل
تاریخ : سه شنبه 26 اسفند 1393
نظرات
یادم باشد...
 
 

یادم باشد از بعضی چیزها نمی‌شود کپی گرفت؛ پس قدرشان را بدانم.

لطفا به ادامه مطلب بروید

تعداد بازدید از این مطلب: 567
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نویسنده : سید محمد سیداصیل
تاریخ : یک شنبه 19 بهمن 1393
نظرات

تعداد بازدید از این مطلب: 521
موضوعات مرتبط: مذهبی , عکس , تلنگر , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نویسنده : سید محمد سیداصیل
تاریخ : چهار شنبه 1 بهمن 1393
نظرات

در میان بنی اسرائیل عابدی بود. وی را گفتند:« فلان جا درختی است و قومی آن را می پرستند» عابد خشمگین شد، برخاست و تبر بر دوش نهاد تا آن درخت را برکند. ابلیس به صورت پیری ظاهر الصلاح، بر مسیر او مجسم شد، و گفت:« ای عابد، برگرد و به عبادت خود مشغول باش!» عابد گفت:« نه، بریدن درخت اولویت دارد» مشاجره بالا گرفت و درگیر شدند.

عابد بر ابلیس غالب آمد و وی را بر زمین کوفت و بر سینه اش نشست. ابلیس در این میان گفت:

تعداد بازدید از این مطلب: 700
موضوعات مرتبط: تلنگر , ادبیات , داستان , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نویسنده : سید محمد سیداصیل
تاریخ : چهار شنبه 26 آذر 1393
نظرات

می‎گفتند: زن و مرد مثل لباس برای یکدیگرند. باید عیب همدیگر را بپوشانند.
می‎گفتند: هوای همسرت را در همه لحظه‎ها داشته باش؛ خصوصا در مواقع ناراحتی و خستگی.
می‎گفتند: دختر با لباس سفید به خانه شوهر می‎رود، با لباس سفید بر می‎گردد.
می‎گفتند: زن و شوهر مایه آرامش همديگرند. باید نهایت تلاششان را بکنند که زندگی در آرامش بگذرد.

 
میگویند: ... لطفا در ادامه مطلب بخوانید
تعداد بازدید از این مطلب: 691
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نویسنده : سید محمد سیداصیل
تاریخ : شنبه 8 آذر 1393
نظرات

ماهی گاه خام شده و به ساحل آمده و کرمکی معلق را در آب می بیند و با چه ولع و حرص و شتابی به سمت آن هجوم می آورد و دهان را گشوده تا آن را طعمۀ خود سازد غافل از آنکه در دل این کرم، قلابی تمیز جای گرفته که جانش را خواهد گرفت، چون همینکه نیش قلاب را می چشد شست صیاد خبردار شده و او را بالا می کشد و همینکه از دریا بی اختیار بیرون می زند به تب و تاب افتاده و چه لرزه ای به اندامش افکنده می شود و تازه می فهمد که چه داده و چه برداشته است. آری، دریا را با همه عظمت و وسعت داد و کرمکی کوچک برداشت!  و سزای او جیزی جز در دل آتش نشستن و کباب شدن نخواهد بود.  و خدا همان دریاست. اما بیاییم ما آن ماهی نباشیم و این دریای بی انتها و بیکرانه را به هوای چیزهای ناچیز نبازیم وگرنه دل آتش نشیمنگاه ما خواهد بود.

« آب حیات با خداست و دیگران جز آتش چیزی با خود ندارند. »

منبع :سایت ارزشی اسک دین

تعداد بازدید از این مطلب: 568
برچسب‌ها: تلنگر , ,
موضوعات مرتبط: مذهبی , تلنگر , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نویسنده : سید محمد سیداصیل
تاریخ : سه شنبه 4 آذر 1393
نظرات

می گفت خوش به حال مسافر کشان میدان آزادی

که آزادانه فریاد می زنند :آزادی ... آزادی ... آزادی ...

و عابران خسته می پرسند : آزادی چند ؟

و من عابری را دیدم که از راننده سؤال می کرد : آزادی کجاست ؟

راننده گفت : رد کردی ، آزادی قبل انقلاب بود ...

گفتم : از غرب که به آزادی نگاه کنی ، آزادی قبل از انقلاب است ،

اما اگر از میدان امام حسین علیه السلام به آزادی نگاه کنی ،

آزادی درست میفتد بعد از انقلاب


پــــس بنـــگـــر کــــدام ســــو ایســــتاده ای ...

تعداد بازدید از این مطلب: 721
موضوعات مرتبط: مذهبی , تلنگر , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نویسنده : سید محمد سیداصیل
تاریخ : سه شنبه 4 آذر 1393
نظرات

خدایا کوه مشکلات که رو سر میریزه باز تو رو یادم میره و یادم میره که دوستم داری.، بیش از هرکسی حتی خودم. یادم میره تو از همه دورو بریام که امید بیخودی بهشون داشتم با من مهربونتری. منو ببخش.
اگه حکمت سرنوشتی که برام رقم زدی رو نمیفهمم لااقل صبرش رو بهم بده.
منو همیشه عاشق خودت نگه دار بیشتر از قبل.
ای مهربانترین یار

تعداد بازدید از این مطلب: 619
برچسب‌ها: تلنگر , خدا ,
موضوعات مرتبط: مذهبی , تلنگر , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نویسنده : سید محمد سیداصیل
تاریخ : دو شنبه 26 آبان 1393
نظرات

 امام جعفر صادق (ع) حكايت فرمايد: روزى در مراسم حجّ و طواف كعبه الهى، زنى چون ديگر مسلمان ها مشغول طواف كردن بود، در حالتى كه دستش از آستين عبايش بيرون و نمايان بود، كه ناگاه مرد بوالهوسى - كه او نيز مشغول طواف كعبه الهى بود - چشمش به آن زن افتاد و ديد كه دستش نمايان است، نزديك او آمد و دست خود را بر روى مُچ دست زن كشيد.
در اين لحظه به قدرت خداوند متعال دست مرد - هوس باز - به دست آن زن - بى مبالات - چسبيده شد؛ و هر چه تلاش كردند نتوانستند دست خود را از يكديگر جدا سازند.
افرادى كه در حال طواف بودند، اطراف اين زن و مرد جمع شدند و هركس به نوعى فعاليّت كرد تا شايد دست هاى اين دو نفر را از يكديگر جدا كنند، ولى سودى نبخشيد؛ و در اثر ازدحام جمعّت ، طواف قطع گرديد.
و بعد از آن كه نااميد گشتند، فقهاء و قضات آمدند و هر يك به شكلى نظريّه اى صادر كرد:
بعضى گفتند: بايد دست زن قطع شود؛ چون دستش را ظاهر گردانيده و سبب فساد و گناه شده است و برخى گفتند: بلكه مرد مقصّر است؛ و بايد دست او قطع گردد.

لطفا به ادامه مطلب بروید

تعداد بازدید از این مطلب: 652
موضوعات مرتبط: مذهبی , تلنگر , ادبیات , داستان , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نویسنده : سید محمد سیداصیل
تاریخ : یک شنبه 13 مهر 1393
نظرات

لطفا ورق بزنید

اینجا

 

تعداد بازدید از این مطلب: 1419
موضوعات مرتبط: عکس , تلنگر , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نویسنده : سید محمد سیداصیل
تاریخ : یک شنبه 13 مهر 1393
نظرات

تعداد بازدید از این مطلب: 770
برچسب‌ها: تلنگر , تامل , ,
موضوعات مرتبط: مذهبی , عکس , تلنگر , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نویسنده : سید محمد سیداصیل
تاریخ : پنج شنبه 3 مهر 1393
نظرات

نامت چه بود ؟آدم

فرزند؟ مرا نه مادری نه پدری،بنویس اولین یتیم خلقت

محل تولد؟ بهشت پاک

اینک محل سکونت ؟ زمین خاک

قدت؟ روزی چنان بلن که همسایه ی خدا اینک به قدر سایه ی بختم به روی خاک

اعضای خانواده؟ حوای خوب و پاک،قابیل خشمناک،هابیل زیر خاک

 

بقیه لطفا در ادامه مطلب

تعداد بازدید از این مطلب: 760
موضوعات مرتبط: مذهبی , تلنگر , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نویسنده : سید محمد سیداصیل
تاریخ : شنبه 18 مرداد 1393
نظرات

 

گاهی گمان نمیکنی ومیشود

 گاهی نمیشود که نمیشود

 گاهی هزار دوره دعا بی اجابت است

 گاهی ناگفته قرعه به نام تو میشود

 گاهی گدای گدائی وبخت با تو نیست

 گاهی تمام شهر گدای تو میشود...

 

تعداد بازدید از این مطلب: 683
موضوعات مرتبط: تلنگر , ادبیات , شعر , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نویسنده : سید محمد سیداصیل
تاریخ : یک شنبه 22 تير 1393
نظرات

بيائيد اعتماد کنيم قطعا زيان نمي بينيم

آتشي نمى سوزاند ابراهيم را

و دريايى غرق نمي کند موسى را

کودکي، مادرش او را به دست موجهاى نيل مي سپارد

تا برسد به خانه ي فرعونِ تشنه به خونَش

ديگري را برادرانش به چاه مى اندازند

سر از خانه ي عزيز مصر درمي آورد

مکر زليخا زندانيش مي کند

اما عاقبت بر تخت ملک مي نشيند

از اين قِصَص قرآنى هنوز هم نياموختي ؟!که اگر همه ي عالم قصد ضرر رساندن به تو را داشته باشندو خدا نخواهد نمي تواننداو يگانه تکيه گاه من و توست !    

پس به تدبيرش اعتماد کن

به حکمتش دل بسپار

به او توکل کن

تعداد بازدید از این مطلب: 621
موضوعات مرتبط: مذهبی , عکس , تلنگر , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نویسنده : سید محمد سیداصیل
تاریخ : سه شنبه 27 خرداد 1393
نظرات

 

لطفا برای گوش دادن به موسیقی تا لود کامل صبر کنید.

تعداد بازدید از این مطلب: 793
موضوعات مرتبط: موسیقی , عکس , تلنگر , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نویسنده : سید محمد سیداصیل
تاریخ : جمعه 23 خرداد 1393
نظرات

580467_256

تعداد بازدید از این مطلب: 703
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نویسنده : سید محمد سیداصیل
تاریخ : شنبه 10 خرداد 1393
نظرات

اگر افسردگی دارید، در حال زندگی در گذشته هستید. 

 اگر اضطراب دارید، در حال زندگی در آینده هستید.

 اگر آرامش دارید درحال زندگی در زمان حال هستید

تعداد بازدید از این مطلب: 711
موضوعات مرتبط: تلنگر , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نویسنده : سید محمد سیداصیل
تاریخ : پنج شنبه 7 فروردين 1393
نظرات

  فریاد شادمانی

پروردگارا ! 

امروز در هیاهوی کودکانی 

که با شادمانی 

در حیاط مدرسه فریاد می کشیدند 

قلبم پر از شور و شعف شد 

و دریافتم 

برای زیبا زیستن 

باید چون کودکان زیست 

خدای خوب و مهربان !

از تو می خواهم 

در میان دشواری ها 

انگاه که سینه ام 

در میان غم و اندوه 

فشرده می شود 

به من دیدگاهی کودکانه ببخشی 

به گونه ای که بتوانم 

در هجوم ناملایمات نیز 

کودکانه بیندیشم و به سادگی

فریاد شادمانی سر دهم

تعداد بازدید از این مطلب: 788
برچسب‌ها: تلنگر , نکته , ,
موضوعات مرتبط: تلنگر , ادبیات , شعر , ,
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1


نویسنده : سید محمد سیداصیل
تاریخ : شنبه 24 اسفند 1392
نظرات

تعداد بازدید از این مطلب: 744
برچسب‌ها: تلنگر , نکته , ,
موضوعات مرتبط: مذهبی , عکس , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نویسنده : سید محمد سیداصیل
تاریخ : جمعه 9 اسفند 1392
نظرات

دعای مکارم الاخلاق (زیباترین دعا)

خدایا بر محمد و آلش رحمت فرست، و ایمان مرا به كاملترین مراتب ایمان برسان، و یقینم را فاضلترین درجات یقین ساز، و نیتم را به بهترین نیتها و عملم رابه بهترین اعمال ترفیع ده.

 

خدایا به لطف خود نیتم را كامل و خالص ساز. و یقینم راثابت و پا برجاى دار و به قدرت خود آنچه را كه از من تباه شده اصلاح فرماى.

 

خداوندا بر محمد و آلش رحمت فرست و مهماتم را كه باعث دل مشغولى من است، كفایت كن و مرا به كارى كه فردا از آن مورد سؤال قرار مى‏دهى بگمار، و روزگارم را در آنچه براى آنم آفریده‏اى مصروف دار و از غیر خود بى‏نیاز ساز و روزیت را بر من بگستر و به نگاه كردن به حسرت در مال و منال و جاه و جلال توانگرانم دچار مكن و عزیزم گردان و گرفتار كبرم مساز و بر بندگى خود رامم كن و عبادتم را به سبب خود پسندى تباه منماى. و خیر را براى مردم به دستم روان كن. و كار نیكم را به منت نهادن باطل مگردان و اخلاق عالیه را به من مرحمت فرماى. و مرا از تفاخر و مباهات نگاهدار.

تعداد بازدید از این مطلب: 700
موضوعات مرتبط: مذهبی , تلنگر , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 190 صفحه بعد

********به وبلاگ من خوش آمدید********* خدایا مرا ببخش / مرا فهمی ده تا فرامین وحکمت هایت را درک کنم/ و مرا فرصتی دیگر برای بهتر بودن ده تا دستهاو زبان تو شوم . آمین یا رب العالمین


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود