دکتر نظام وظیفه پسر لاغری را معاینه کرد و در برگه نوشت : معاف، به دلیل ضعف جسمانی پسره با خوشحالی گفت : آخ جون فوری میرم زن میگیرم دکتره نوشت : و همچنین ضعف عقلانی
دکتر محمود احمدي نژاد در سال 1335 هجري شمسي در روستاي ارادان از شهرستان گرمسار، چشم به جهان گشود و از يک سالگي به همراه خانواده در تهران اقامت گزيد. دکتر احمدي نژاد متاهل و داراي سه فرزند- دو پسر و يک دختر – ميباشد.
سوابق علمی:
وي دوران تحصيلات ابتدايي ، راهنمايي و متوسطه خود را در تهران گذراند و در سال 1354 با کسب رتبه 132 کنکور سراسري گزينش دانشجو، تحصيلات عالي خود را در رشته مهندسي عمران دانشگاه علم و صنعت آغاز کرد و در سال 1365 در مقطع کارشناسي ارشد همان دانشگاه پذيرفته شد و در سال 1368 به عضويت هيات علمي دانشکده عمران دانشگاه علم و صنعت در آمد و در سال 1376موفق به دريافت مدرک تحصيلي دکتراي مهندسي و برنامه ريزي حمل و نقل از دانشگاه علم و صنعت گرديد .
ايشان به زبان انگليسي آشنايي دارند و طي سال هاي تدريس در اين دانشگاه و تدوين مقالات و پژوهش هاي متعدد علمي ، راهنمايي ده ها پايان نامه کارشناسي ارشد و دکتراي تخصصي در زمينه هاي مختلف مهندسي عمران ، راه و حمل و نقل و مديريت ساخت را بر عهده داشته است.
فعالیتهای سیاسی و اجتماعی :
دکتر احمدي نژاد پيش از پيروزي انقلاب اسلامي در کسوت دانشجو و با شرکت در مجالس مذهبي و سياسي وارد فضاي سياسي جامعه شد و پس از پيروزي انقلاب اسلامي با توجه به حضور در دانشگاه از پايه گذاران انجمن اسلامي دانشجويان دانشگاه علم و صنعت ايران بود و در دوران جنگ تحميلي به عنوان داوطلب بسيجي در قسمت هاي متعدد جبهه به ويژه مهندسي رزمي به خدمت پرداخت و اين مهم را تا پايان دوران دفاع مقدس ادامه داد.
رييسجمهور بر خدمتگزاري همه جانبه به مردم تأكيد كرد و اظهار داشت: بنده تا در مسير خدمت به مردم تا زماني که در دولت عهده دار مسئوليت هستم يك لحظه از پا نخواهم نشست و شبانهروز در راستاي تحقق آنچه با مردم عهد كردهام تلاش کرده و اعلام مي کنم که احمدينژاد پارتي مردم در دولت است.
دكتر محمود احمدينژاد ظهر امروز (دوشنبه) در پنجمين روز از صدمين سفر استاني هيات دولت، در اجتماع پرشور و باشكوه مردم شهرستان درگز، ساختن و آباداني كشور را در گرو تحقق توافقي دوجانبه بين مردم و دولت عنوان كرد و گفت: تأمين امكانات آموزشي، دانشگاهي، درماني و بهداشتي، احداث و توسعه مسيرهاي ارتباطي و منابع تسهيلات و فراهم كردن زيرساختها برعهده دولت است و از سوي ديگر رونق دادن به كار و تلاش و توليد برعهده مردم است تا آستين همت را بالا زده و با رونق دادن به توليد كه امسال مورد تأكيد ويژه نيز قرار گرفته، پيشرفت، آباداني و سازندگي را براي منطقه خود به ارمغان بياورند.
رييسجمهور با اشاره به منفيبافي ها و مانع تراشي هاي برخي افراد در برابر تاکيدات دولت مبني بر ساختن کشور، تصريح کرد: عده اي چون خودشان اهل كار و تلاش نبوده و نسبت به قدرت و توان جوانان كشور براي ايجاد آباداني باور و ايمان ندارند در مقابل تلاش ديگران مانعتراشي ميكنند.
دكتر احمدينژاد در بخش ديگري از سخنان خود با بيان اينكه خدا انسان را براي رسيدن به قلههاي كمال و انسانيت خلق كرده و اولين گام براي حرکت در اين مسير را توحيد قرار داده است، اظهار داشت: اگر ملتي از همه مواهب مادي برخوردار باشد، اما روح توحيد در آن جامعه حاكم نباشد آن كشور و ملت هرگز به سعادت نخواهند ديد.
دكتر احمدينژاد با تأكيد بر اينكه اگر زورگويان بينالمللي به خدا ايمان داشتند، هرگز شاهد شقاوتها و جناياتي که آنان عليه ملت ها مرتكب ميشوند، نبوديم، خاطر نشان كرد: البته ملتي كه به خدا ايمان داشته باشد نه تنها از قدرتهاي جهاني نميترسد بلكه در اصل آنها را به رسميت نميشناسد و در اين راستا ملت ايران به ياري ايمان استوار خود به خداوند، در مقابل هياهوي دشمنان محکم ايستاده و هر چه دشمنان تلاش كنند ذرهاي ترس در دل آنها ايجاد نخواهد شد.
رييسجمهور در بخش ديگري از سخنان خود شهيد صياد شيرازي را الگويي يكپارچه از توحيد، اخلاص، عبوديت و سرشار از عشق به پيامبر(ص) و آل پيامبر(ص) عنوان کرد و گفت: ياد خدا و ذکر او زمزمه و كلام هميشگي شهيد صياد شيرازي بود و به همين دليل در طول زندگي خود از هيچ كس نترسيده و در سختترين عرصهها هنگامي که ديگران با قدمهاي لرزان وارد ميشدند، او با قدرت گام به ميدان ميگذاشت و با امكانات اندک در برابر دشمناني تا دندان مسلح پا به ميدان ميگذاشت.
دكتر احمدينژاد ادامه داد: دشمنان همواره از رويارويي با شهيد صياد شيرازي واهمه داشتند و به همين دليل نيز با سوء استفاده از مهرباني او و با فريبكاري، همچون خفاشان به وي نزديك شده و به او ضربه زدند وگرنه اگر لشكري با تمام تجهيزات در مقابل او ميايستاد قادر نبود سرسوزني وي را به عقب براند و اين لشكر دشمن بود كه در نهايت مجبور به عقبنشيني ميشد.
رييسجمهور مردم شهرستان درگز را اهل توحيد و از ياران شهيد صياد شيرازي توصيف كرد و اظهار داشت: امروز اگر همه شياطين عليه ملت ايران بسيج شوند، در برابر آنها تنها همشهريان شهيد صياد شيرازي در شهرستان درگز کافي هستند، تا آنها را براي هميشه از كار و رفتارشان پشيمان كنند.
مادر! تو پروانه دشت ایثاری؛ شمع فروزان محفل مایی؛ تو عطر خوش بوی همه گل هایی. در ژرفای دیدگانت، رودی از محبت موج می زند و دستان مهربانت سهمی از سخاوت آفتاب دارد. تو چون دریا بی دریغ، پایان نداری. تو زمزمه هرچه محبتی؛ عطر هرچه رازی؛ زلال هر چه عشقی؛ تو بلور شفاف خلوصی؛ وسعت بی کران مهربانی و صبری.
من لطافت نسیم، سیپدی سپیده، نستوهی کوه و صداقت آیینه را در تو می نگرم. مادر، گلبرگ ها بر دستانت بوسه می زنند؛ دریاها به تو غبطه می خورند؛ بادها نام تو را تا عرش خدا می برند؛ و ملکوتیان بر تو درود می فرستند. خدا بهشتش را به زیر پای تو می بخشد. تو به راستی شکوه مندترین واژه شگرف آفرینشی.
مردی با دوچرخه به خط مرزی میرسد. او دو کیسه بزرگ همراه خود دارد. مامور مرزی میپرسد: "در کیسه ها چه داری؟" او میگوید: "شن!" مامور او را از دوچرخه پیاده میکند و چون به او مشکوک بود، یک شبانه روز او را بازداشت میکند؛ ولی پس از بازرسی فراوان، واقعاً جز شن چیز دیگری نمی یابد. بنابراین به او اجازه عبور میدهد ... هفته بعد دوباره سر و کله همان شخص پیدا میشود و مشکوک بودن و بقیه ماجرا ... این موضوع به مدت سه سال هر هفته یک بار تکرار میشود و پس از آن مرد دیگر در مرز دیده نمیشود. یک روز آن مامور در شهر او را میبیند و پس از سلام و احوال پرسی، به او میگوید: "من هنوز هم به تو مشکوکم و میدانم که در کار قاچاق بودی، راستش را بگو چه چیزی را از مرز رد میکردی؟" قاچاقچی میگوید: "دوچرخه!"
نتیجه اخلاقی:
بعضی وقت ها موضوعات فرعی، ما را به کلی از موضوعات اصلی غافل میکند ...
من در سال 1926 در روستای جانگ که بخشی از هند تحت اشغال انگليس بود و اکنـون جزء پاکستان است ،متـولد شـدم . پدرم معلـم و کارمنـد آموزشـی در اداره آموزش و پرورش و مادرم خانه دار بود . شش برادر و يک خواهر داشتم . خانواده ام اصلا" ثروتمند نبودند . پدرم توجه بسيار زيادی به تکاليف مدرسه من نشان می داد و برايم آرزوهای بزرگی درسر می پروراند . من قصد داشتم که در شهرداری مرکزی هند که مسابقه ورودی داشت ،پذيرفته شوم . هر چند چنين نشد و وقايع زندگيم شکل ديگری يافت .
به ياد می آورم که در حدود سال 1936هنگامی را که معلممان در مدرسه ،يک سخنرانی
********به وبلاگ من خوش آمدید*********
خدایا مرا ببخش / مرا فهمی ده تا فرامین وحکمت هایت را درک کنم/ و مرا فرصتی دیگر برای بهتر بودن ده تا دستهاو زبان تو شوم .
آمین یا رب العالمین