به هنگام بازدید از یک بیمارستان روانى، از روانپزشک پرسیدم
شما چطور میفهمید که یک بیمار روانى به بسترى شدن در تیمارستان نیاز دارد یا نه؟
روانپزشک گفت: ما وان حمام را پر از آب میکنیم و یک قاشق چایخورى،
یک فنجان و یک سطل جلوى بیمار میگذاریم و از او میخواهیم که وان را خالى کند.
من گفتم: آهان ! فهمیدم. آدم عادى باید سطل را بردارد چون بزرگتر است.
روانپزشک گفت: نه! آدم عادى درپوش زیر آب وان را بر میدارد.
شما میخواهید تختتان کنار پنجره باشد یا کنا در ؟
گاهی وقتا میتونیم با چند برش ساده روی کاغذ یه چیز زیبا رو خلق کنیم که دیدنش حسابی حال آدمو دگرگون میکنه..با دستان هنرمندانه و چشمای زیباپسندتان ، خلاقیت در کار با کاغذ و قیچی رو در این پست دنبال کنین..
سوشیانس شجاعیفرد در روزنامه شهروند از یک موقعیت طنز برای چهار شخصیت سیاسی کشور نوشته است :
یک روز محسن رضایی و صادق زیباکلام و محمد غرضی و علی مطهری میخواستند سوار هواپیما شوند که بروند مسافرت. حالا چرا این چهار تا؟ برای اینکه این چهار نفر از بقیه با ظرفیتتر هستند و میشود با آنها شوخی کرد وگرنه افراد لایقتری هم پیدا میشدند!
سریال تلویزیونی گذر از رنج ها که از شبکه یک صدا و سیما پخش می شود، سریالی تاریخی است که زمان قبل از انقلاب را روایت می کند.
در بخشی از این سریال که پخش شد خانمی که نقش مه لقا را ایفا می کند دچار شکستی پا می شود و دنیا مجبور می شود او را به بیمارستان شهر ببرد تا عمل کند ، همانطور که در عکس زیر می بینید، در روستا پای راست او بسته شده است ولی در بیمارستان شهر پای چپ او .
به احتمال زیاد فاصله بین این دو سکانس آنقدر زیاد بوده که حتی خود بازیگر هم فراموش کرده است که کدام یک از پاهایش گچ گرفته شده بود.
در این بخش مروری می کنیم به چهره زن در آثار شاعران طنزپرداز و آثار ادبی این شاعران را که، به طنز یا به جدّ، خلق کرده اند؛
مورد مطالعه قرار می دهیم.
برخی از شاعران با بیان طنزآمیز خود شخصیت و مقام زن را ستوده اند؛ مانند سیداشرف الدین گیلانی. شعر سیداشرف الدین با صبغه اجتماعی و انتقادی اش، جایگاه ویژه ای در ادبیات مردمی و عامیانه این سرزمین دارد.
زن در شعر نسیم شمال
سید اشرف الدین حسینی گیلانی، متخلص به «نسیم شمال»، در آثار منظوم خود غالبا با دیدی مثبت به شخصیت زن و مسائل زنان پرداخته است. تفکر او در باره زن در عین حال که رنگ روشنفکرانه و غیر تعصبی به خود گرفته است. اما هیچ جا پا را از دایره شرع مقدس فراتر ننهاده است. حتی در مورد تعدد زوجات که او با آن به مخالفت برمی خیزد، قصد او انتقاد از شکل رایج چندزنی و اعتراض به هوس بازی مردان است که بدون رعایت عدالت و تساوی بین زنان اقدام به ازدواج مجدد می کنند. او عواقب نامطلوب چندزنی را گوشزد می کند و توصیه به اکتفا به تک همسری می نماید.
زبان شعری نسیم شمال، زبانی سخت طنزآمیز است. او با این زبان که سخت مورد توجه و استقبال عامه مردم است، به موشکافی مشکلات و مسائل اجتماعی می پردازد:
آیا تا به حال شنیدهاید که میگویند عدد تقدیر فلانی مثلا ۵ است یا .... و آیا تا به حال درصدد این برآمدهاید که عدد تقدیر خودتان را داشته باشید و خودتان آن را به دست آورید؟ اگر دوست دارید عدد تقدیر خود را به دست آورید مراحل زیر را به دقت عمل کنید و در آخر ، تفسیر عدد تقدیر خود را بخوانید.
اعتراف می کنم که: دوستم زنگ زد خونمون گفت علیرضا امروز میای سر کار؟ گفتم نه شهرستانم! بعدش فهمیدم چه گندی زدم چون به خونه زنگ زده بود نه موبایل!
◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊
اعتراف میکنم بچه که بودم یه بار با آجر زدم تو سر یکی از بچه های اقوام , تا ببینم دور سرش از اون ستاره ها و پرنده ها می چرخه یا نه!!!!!
تازه هی چند بارم پشت سر هم این کار و کردم , چون هر چی می زدم اتفاقی نمی افتاد!!!!
◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊
چند روز پیش دختر خالم گوشیشو خونمون جا گذاشته بود … بهش اس ام اس(!) زدم گوشیتو جا گذاشتی!!!!!!!
با آن سیبیل چخماقی، خط ریش پت و پهن که تا گونه اش پایین آمده بود و چشم های میشی، زیر ابروان سیاه کمانی و لهجه غلیظ تهرانی اش می شد به راحتی او را از بقیه بچه ها تشخیص داد. تسبیح دانه درشت کهربایی رنگی داشت که دانه هایش را چرق چرق صدا می داد.
اوایل که سر از گردان مان درآورد همه ازش واهمه داشتند. هنوز چند سال از انقلاب نگذشته بود و ما داش مشدیهای قداره کش را به یاد داشتیم که چطور چند محله را به هم می زدند و نفس کش می طلبیدند و نفس داری پیدا نمی شد. اسمش «ولی» بود.
شاهسون هایی در نقش گرگ ، چوپان و گوسفند عناصر بازی ننه منه قورداورمه هستند. در این بازی گرگ سعی می کنه با حمله به گوسفندان و زدن ضربه آنها را از بازی خارج کند و ننه و همان مادر هم با استفاده ا ز چوب دستی سعی می کنه از حمله گرگ جلوگیری کند که این از ضروریات زندگی شبانی و روستایی است. بازی ننه منه قورداورمه یا بازی مادر منا به دست گرگ نده در مناطق دیگری با عناوین گرگم به هوا و گرگم و گله می برم شناخته می شود. در این بازی گرگ در فاصله حدودا دو متری روبروی گله قرار می گیرد و افراد گروه هم برای جلوگیری از هم گسیختگی در زمان و حمله گرگ دستشان را به شانه نفر جلویی یا کمر قرار می دهند. این بازی جزو بازیهای پرتحرک است که نیاز به دقت و سرعت دارد و در دسته بازیهای نمایشی قرار می گیرد.
(( ضمنا این بازی از بازی هایی است که خود ما (نویسنده وبلاگ) هم در ایام کودکی در نوخندان (خراسان رضوی) بازی می کردیم که اکنون به دلیل وجود بازیهای رایانه ای و دیگر بازیهایی که تکنولوژی با خودش به ارمغان آورده مورد بی مهری قرار گرفته و دیگه به اون صورت به این نوع بازیهای زیبا و سالم محلی توجهی نمیشه و...))
مردی خری دید به گل در نشسته و صاحب خر از بیرون کشیدن آن درمانده. مساعدت را (برای کمک کردن) دست در دُم خر زده قُوَت کرد (زور زد). دُم از جای کنده آمد.فغان از صاحب خر برخاست که ” تاوان بده !” مرد به قصد فرار به کوچه یی دوید، بن بست یافت.خود را به خانه ایی درافکند.زنی آن جا کنار حوض خانه چیزی می شست و بار حمل داشت (حامله بود). از آن هیاهو و آواز در بترسید، بار بگذاشت (سِقط کرد).
********به وبلاگ من خوش آمدید*********
خدایا مرا ببخش / مرا فهمی ده تا فرامین وحکمت هایت را درک کنم/ و مرا فرصتی دیگر برای بهتر بودن ده تا دستهاو زبان تو شوم .
آمین یا رب العالمین