حضرت عباس (ع) را قمر بنی هاشم نیز می نامیدند، چون صورتش مانند ماه درخشان و وجیه المنظر بوده! نوشته اند در شب تاریک صورتش چون ماه می درخشید!
حضرت عباس (ع) 34 سال(در جایی 38 سال نیز ذکر کردند) عمر نمود، او در صفین 15 تا 17 سال سن داشت. هنگام شهادت پدرش 18 سال داشت و و در واقعه کربلا 34 ساله بود .
روز عاشورا همین که صدای (هَل مِن ناصر ٍ ) برادر را شنید، فرمود : برادران کوچک من میل دارم شما زودتر از من سید و مولای خود را یاری کنید. آن ها هر یک به میدان رفتند و پس از درگیری تلفات زیادی به دشمن وارد آوردند و به قدر توانایی خود میراث شجاعت پدر را ابراز نمودند تا اینکه به شهادت رسیدند .
از جمله اوصاف حضرت عباس (ع)، سپهسالاری، علمداری و سقا بودن می باشد. او را از کودکی سقا می نامیدند .
(اگر در یک جنگ و نزاعی، هزار نفر از افسران کار آزموده و متخصص هم که وجود داشته باشند.
باز هم از رسمها و قانونهای جنگ است که نگاههای همه دستهها و لشکرها به علمدار است.
اگر یک سربازی در جنگ بر زمین بیفتد، دیگر هیچ کس با نعش و جنازه او کاری ندارد.
ولی اگر یک صاحب منصب و علمداری را از اسب بر زمین بیندازند جنازه او را نیز رها نخواهند کرد و بر سرش میریزند و تکه تکهاش میکنند) .(دوبیتی از مرحوم رسول ترك)
حضرت ابالفضل (ع) در روز عاشورا به جهت رفع تشنگی فرزندان و اصحاب که در خیمه گاه بودند، روانه نهر علقمه شد و همانجا بعد از اینکه مشک را آب نمود ،محاصره شد و دو دست نازنینش از بدن جدا شد(دستان حضرت عباس (ع) در بیرون حرم آن حضرت به خاک سپرده شده که در حال حاضر بارگاه کوچکی نیز در آنجا موجود می باشد) . سپس با ضربه عمود آهنین به سر مبارکش او را به شهادت رساندند .( بر بال ملائک، تالیف محمودرضا ذکاوت)
********به وبلاگ من خوش آمدید*********
خدایا مرا ببخش / مرا فهمی ده تا فرامین وحکمت هایت را درک کنم/ و مرا فرصتی دیگر برای بهتر بودن ده تا دستهاو زبان تو شوم .
آمین یا رب العالمین